چهارشنبه، ۲۱ خرداد ۱۴۰۴
اریک فروم (Erich Fromm) یکی از برجستهترین روانکاوان و اندیشمندان قرن بیستم است که با ترکیب روانکاوی فرویدی، فلسفه اگزیستانسیالیستی و آموزههای مارکسیستی، مکتبی نوین در روانشناسی اجتماعی پایهگذاری کرد. فروم نهتنها روان انسان را تحلیل میکرد، بلکه جامعه، فرهنگ و ساختارهای قدرت را نیز در مسیر سلامت روان دخیل میدانست. به همین دلیل، آثار او امروز نیز الهامبخش بسیاری از رواندرمانگران، جامعهشناسان و فیلسوفان است.
فروم متولد ۱۹۰۰ در آلمان بود و با فرار از نازیسم به آمریکا مهاجرت کرد. او در تقابل با روانکاوی کلاسیک، از نوعی «روانکاوی انسانگرایانه» سخن گفت که انسان را موجودی آزاد، مسئول و دارای اختیار معرفی میکرد. برخلاف نگاه مکانیکی فروید به انسان، فروم معتقد بود که انسان برای معنا، عشق، آزادی و هویت مبارزه میکند و بسیاری از مشکلات روانی، ریشه در ساختارهای اجتماعی بیمار دارد.
مکتب روانشناسی اجتماعی فروم بر پایه درک پیوند میان فرد و جامعه بنا شده است. او معتقد بود که آزادی، اگرچه خواستهای طبیعی است، اما ترسناک نیز هست؛ به همین دلیل، بسیاری از انسانها بهجای پذیرش مسئولیت آزادی، به اقتدارگرایی و انزوا پناه میبرند. این نگاه، پایهگذار یکی از مفاهیم کلیدی او یعنی «گریز از آزادی» شد.
فروم در نوشتههایش مفاهیم بنیادینی چون عشق، وجدان، قدرت، دین، سرمایهداری و آزادی را بازتعریف کرد. نوشتههای او نثری روان، عمیق و تأملبرانگیز دارند و خواننده را به سفری درونی به سوی خودشناسی و جامعهشناسی میبرند.
آثار مهم اریک فروم عبارتند از:
گریز از آزادی
داشتن یا بودن
روانکاوی و دین
دل آدمی
جامعه سالم
انقلاب امید
زبان فراموششده
مکتب فکری اریک فروم امروز بیش از هر زمان دیگری اهمیت دارد؛ زیرا در دنیای پرشتاب، بیهویت و مادیگرای امروز، بازگشت به اندیشههایی مانند «عشق، آزادی و خودشناسی» میتواند پاسخی برای بحرانهای روانی و اجتماعی انسان معاصر باشد.