زیگموند فروید کیست؟

شنبه، ۱۷ خرداد ۱۴۰۴

بنیان‌گذار روانکاوی و تأثیرگذارترین چهره در علم روان‌درمانی

زیگموند فروید (Sigmund Freud) یکی از چهره‌های ماندگار و تأثیرگذار در تاریخ علم روان‌شناسی و روان‌درمانی است. او به‌عنوان بنیان‌گذار نظریه روانکاوی (Psychoanalysis) شناخته می‌شود و با ایده‌ها و نظریه‌های انقلابی‌اش، نه تنها چشم‌انداز درمان‌های روانی را دگرگون کرد، بلکه تأثیر عمیقی بر علوم انسانی، فلسفه، هنر و ادبیات برجای گذاشت. او را با روشی نوین برای درک ذهن انسان، کشف ناخودآگاه و درمان اختلالات روانی که انقلابی در درمان‌های روان‌شناختی ایجاد کرد می‌شناسند.

در این مقاله، با زندگی و نظریات فروید، مفهوم روانکاوی، تفاوت روش او با دیگر درمانگران و تأثیرات گسترده‌ی او در حوزه سلامت روان آشنا می‌شویم.

بیوگرافی فروید

زیگموند فروید در تاریخ ۶ مه ۱۸۵۶ در شهر فریبرگ (Freiberg) در امپراتوری اتریش-مجارستان (امروزه در جمهوری چک) به دنیا آمد. او تحصیلات پزشکی خود را در دانشگاه وین گذراند و در زمینه نورولوژی (عصب‌شناسی) تخصص یافت. اما علاقه عمیق او به شناخت ذهن انسان، وی را از علم پزشکی به سوی کشف مکانیزم‌های ناخودآگاه روان کشاند.

فروید در وین مطب روان‌درمانی دایر کرد و با بیماران مبتلا به اختلالات روان‌تنی و اضطرابی کار می‌کرد. او در سال ۱۹۳۸، به‌دنبال حمله نازی‌ها به اتریش، به لندن مهاجرت کرد و در سال ۱۹۳۹ در همان‌جا درگذشت.

روانکاوی چیست؟ روش درمانی انقلابی فروید

روانکاوی (Psychoanalysis) روشی درمانی و نیز نظریه‌ای درباره ساختار ذهن است که توسط فروید بنیان‌گذاری شد. در این روش، مشکلات روانی افراد نه از دلایل سطحی یا صرفاً فیزیولوژیک، بلکه از تعارض‌های ناخودآگاه، تجربه‌های سرکوب‌شده‌ی دوران کودکی و تمایلات جنسی سرکوب‌شده ناشی می‌شود.

اصول کلیدی نظریه روانکاوی

·        ناخودآگاه
 (Unconscious) فروید معتقد بود بخش بزرگی از ذهن ما ناخودآگاه است؛ جایی که تمایلات، ترس‌ها، خاطرات سرکوب‌شده و انگیزه‌های پنهان ذخیره می‌شود.

·        تداعی آزاد (Free Association)
فروید برای کشف محتوای ناخودآگاه، از بیمار می‌خواست هر چیزی که به ذهنش می‌رسد را بدون سانسور بیان کند.

·        تحلیل رؤیاها
او معتقد بود خواب‌ها «راه سلطنتی» به ناخودآگاه هستند و می‌توان از طریق تفسیر خواب، به تمایلات سرکوب‌شده پی برد.

·        مراحل رشد روانی-جنسی (Psychosexual Stages)
فروید رشد شخصیت انسان را در پنج مرحله از تولد تا بزرگسالی تقسیم کرد (دهانی، مقعدی، آلتی، کمون، تناسلی).

·        ساختار شخصیت
نظریه‌ی معروف «نهاد (Id)، من (Ego)، فرامن (Superego)» از دیگر نظریات بنیادی فروید است.

تفاوت فروید با سایر درمانگران

در زمان فروید، درمان بیماری‌های روانی عمدتاً بر اساس پزشکی فیزیکی، دارودرمانی یا حتی روش‌های غیرانسانی مانند شوک درمانی انجام می‌شد. فروید اولین کسی بود که:

·        به بعد روانی و نه فقط جسمانی اختلالات توجه کرد.

·        به کودکی و روابط اولیه با والدین به عنوان منشأ مشکلات روانی توجه کرد.

·        نقش ضمیر ناخودآگاه را در رفتار انسان پررنگ ساخت.

رفتارگرایان مانند واتسون و اسکینر، تمرکز خود را بر رفتار قابل مشاهده گذاشتند و ذهن و ناخودآگاه را نادیده گرفتند. روانشناسان انسان‌گرا مانند کارل راجرز، بیشتر بر رشد فردی، اراده و خودشکوفایی تأکید داشتند. درمانگران شناختی-رفتاری مانند آرون بک، بر افکار منطقی و الگوهای شناختی بیمار تمرکز دارند، نه ناخودآگاه.

اگرچه این مکاتب نیز سهم مهمی در توسعه روان‌درمانی داشته‌اند، اما فروید راه را برای درک پیچیدگی‌های درونی ذهن انسان باز کرد و دیگران هم با پذیرش یا حتی نقد نظریات او، درمان‌های خود را گسترش دادند.

نوآوری‌های فروید

رویکرد فروید موجب شد روان‌درمانی از دیدگاه یک علم مستقل و تخصصی دیده شود و مسیر تحقیقات علمی و دانشگاهی گسترده‌ای در قرن بیستم و بیست‌ویکم در این حوزه آغاز شود.

·        تمرکز بر ریشه‌های عمیق روانی بیماری‌ها، نه فقط علائم سطحی

·        معرفی درمان طولانی‌مدت مبتنی بر تحلیل تاریخچه زندگی فرد

·        ایجاد رابطه درمانی عمیق بین درمانگر و بیمار (Transference)

فروید مفهوم درمان گفتگو محور را رایج کرد. امروزه تقریباً همه روان‌درمانی‌ها بر نوعی از گفت‌وگو استوارند. نظریه‌های او درباره اضطراب، افسردگی، ترس‌ها و مکانیزم‌های دفاعی هنوز الهام‌بخش روانشناسان معاصر است.

فروید در برابر رفتارگرایان

رفتارگرایان مانند جان واتسون و بی.اف. اسکینر بر مشاهده‌پذیری و شرطی‌سازی تمرکز داشتند. آن‌ها ذهن را جعبه سیاه می‌دانستند که نباید وارد آن شد. در مقابل، فروید بر کاوش درون روان و کشف ناخودآگاه تأکید داشت و اعتقاد داشت که ریشه اختلالات روانی در تجربیات و تعارضات گذشته نهفته است.

فروید در برابر روان‌شناسی انسان‌گرا

در دهه ۱۹۵۰، روان‌شناسانی مانند کارل راجرز و آبراهام مزلو مکتب انسان‌گرایی را پایه‌گذاری کردند. آن‌ها به‌جای تمرکز بر آسیب‌شناسی، بر رشد، خودتحقق‌یابی و ظرفیت‌های مثبت انسان تأکید داشتند. در حالی‌که فروید نگاهی بدبینانه‌تر به روان انسان داشت و بر کشمکش‌های درونی، تعارضات جنسی و اضطراب‌ها تمرکز می‌کرد.

نقدها و دیدگاه‌های امروزی درباره فروید

در قرن ۲۱، بسیاری از نظریات فروید مورد نقد قرار گرفته‌اند؛ از جمله نگاه بیش از حد جنسی به رفتار انسان یا نبود شواهد تجربی برای برخی ادعاهایش. اما حتی منتقدان نیز تأکید دارند که فروید با ایجاد زبان جدیدی برای فهم روان انسان، تأثیر انکارناپذیری بر فرهنگ، فلسفه، ادبیات و روانشناسی مدرن داشته است.

هرچند نظریات فروید تأثیرگذار بودند، اما مورد انتقاد هم قرار گرفتند:

·        غیرقابل آزمون بودن بسیاری از نظریات او (مانند عقده اُدیپ)

·        تمرکز بیش‌ازحد بر موضوعات جنسی

·        فقدان روش‌شناسی علمی و تجربی در بسیاری از فرضیات

با این حال، تأثیرات فروید در علوم انسانی و روان‌درمانی هنوز هم پابرجاست و بسیاری از مفاهیم او به‌صورت مدرن‌تر در قالب روان‌درمانی‌های معاصر به‌کار می‌روند.

آثار و کتب مهم زیگوند فروید

·        تعبیر رؤیا (The Interpretation of Dreams) – 1899

·        روان‌شناسی زندگی روزمره (The Psychopathology of Everyday Life) – 1901

·        سه رساله درباره نظریه جنسیت (Three Essays on the Theory of Sexuality) – 1905

·        شوخی و ارتباط آن با ناخودآگاه (Jokes and Their Relation to the Unconscious) – 1905

·        مورد دورا (Fragment of an Analysis of a Case of Hysteria) – 1905

·        توتم و تابو (Totem and Taboo) – 1913

·        فراتر از اصل لذت (Beyond the Pleasure Principle) – 1920

·        روان‌شناسی جمعی و تحلیل ایگو (Group Psychology and the Analysis of the Ego) – 1921

·        من و نهاد (The Ego and the Id) – 1923

·        تمدن و ملالت‌های آن (Civilization and Its Discontents) – 1930

·        موسی و یکتاپرستی (Moses and Monotheism) – 1939

·        مقدمه‌ای عمومی بر روانکاوی (A General Introduction to Psychoanalysis)

·        سخنرانی‌هایی درباره روانکاوی (Introductory Lectures on Psychoanalysis)

جمع‌بندی

فروید فقط یک روان‌شناس یا عصب‌شناس نبود، بلکه انقلابی در فهم انسان ایجاد کرد. او نخستین کسی بود که ذهن انسان را به صورت لایه‌لایه تحلیل کرد و نشان داد که بسیاری از مشکلات و احساسات ما، ریشه در ناخودآگاه و تجربیات کودکی دارند. روانکاوی اگرچه امروزه تنها یکی از چندین رویکرد درمانی است، اما زیربنای اصلی بسیاری از نظریات مدرن و فرهنگ روان‌شناختی ما را شکل داده است.