پنجشنبه، ۱۵ خرداد ۱۴۰۴
گلی ترقی، یکی از درخشانترین چهرههای ادبیات داستانی ایران در دوران معاصر، در سال ۱۳۱۸ در تهران به دنیا آمد. او در خانوادهای فرهنگی و فرهیخته رشد یافت؛ پدرش، لطفالله ترقی، ناشر و سردبیر مجلهی معروف "ترقی"، نقش مهمی در شکلگیری ذوق ادبی گلی داشت. او از همان سالهای نوجوانی به خواندن و نوشتن علاقه نشان داد و پس از پایان دوران دبیرستان، برای ادامه تحصیل راهی فرانسه شد. ترقی در دانشگاه سوربن پاریس در رشتهی فلسفه و روانشناسی تحصیل کرد؛ دو حوزهای که تأثیر عمیقی بر فضای ذهنی، زبانی و محتوایی داستانهای او گذاشتند. این پیوند میان ادبیات، روانشناسی و فلسفه را میتوان بهوضوح در آثار او مشاهده کرد، بهویژه در نوع پرداختن به درونیات شخصیتها، خاطرهپردازیهای دقیق و نگاه فلسفی به زندگی.
گلی ترقی فعالیت ادبی خود را در دههی ۱۳۴۰ آغاز کرد و نخستین کتابش با عنوان "من هم چهگوارا هستم" در سال ۱۳۴۸ منتشر شد. اما شهرت واقعی او با انتشار کتابهایی مانند "خاطرههای پراکنده"، "دو دنیا"، "اتوبوس شمیران" و "خواب زمستانی" گسترش یافت. داستانهای ترقی اغلب روایاتی هستند از گذشتهای نهچندان دور، با محوریت خانوادههای طبقه متوسط شهری، زنان و مردانی در کشمکش با سنت و مدرنیته، مهاجرت و دلتنگی. قلم او لحنی شاعرانه، تأملبرانگیز و درعینحال صمیمی دارد که توانسته است مخاطبان گستردهای از نسلهای مختلف را با خود همراه کند.
یکی از مهمترین و برجستهترین آثار او، کتاب "خواب زمستانی" است. این اثر که مجموعهای از داستانهای کوتاه را در بر میگیرد، تصویری دقیق و درونگرایانه از بحرانهای روحی، تنهایی، مهاجرت و ناتوانی در برقراری ارتباط میان نسلها و فرهنگها را ترسیم میکند. در این کتاب، ترقی موفق میشود با استفاده از روایتهایی اغلب زنمحور، حس بیپناهی و خستگی عاطفی زنان در جامعهای مردسالار را با زبانی ساده اما هنرمندانه بیان کند. داستانهای این مجموعه بیشتر حول محور زنانی شکل میگیرند که میان گذشته و حال، سنت و نو، هویت و گمگشتگی در رفتوآمد هستند. فضای حاکم بر «خواب زمستانی»، فضای رکود، سکوت و انتظار است؛ نوعی فلج روحی که بهخوبی استعارهای است از زیستن در جهانی بیقرار و بیهویت.
یکی از وجوه مهم آثار گلی ترقی، رگههای فمینیستی لطیف و غیرمستقیم اوست. برخلاف برخی نویسندگان که با رویکردی آشکار و مستقیم به مسائل زنان میپردازند، ترقی با نگاهی روانشناختی، لایههای عمیقتری از تجربه زنانه را کاوش میکند. زنان در آثار او قربانیان خاموش ساختارهای مردسالار نیستند، بلکه شخصیتهایی پیچیده، باهوش، حساس و گاه متناقضاند که در تلاشاند هویت خود را در جهانی پر از تناقضات بازتعریف کنند. مادران خسته، دختران سرکش، همسران مطیع و زنانی مهاجر که در دل جوامع غربی نیز همچنان با خاطرات و زخمهای سنتی خود دستوپنجه نرم میکنند، شخصیتهای محوری آثار ترقیاند. او توانسته با نگاهی زنانه، اما نه صرفاً جنسیتی، تجربهی زن ایرانی را از درون بازگو کند؛ بینیاز از شعار، پر از حس.
علاوه بر مهارت بالای ترقی در پرداخت شخصیت و روایت داستان، زبان و سبک نوشتاری او نیز از مهمترین دلایل محبوبیتش است. زبان او ساده اما ادیبانه، تصویری اما بیتکلف است. او در توصیف فضاها، احساسات و خاطرات، قدرتی بینظیر دارد. بسیاری از منتقدان، نثر او را تلفیقی از روایتگری مدرن غربی و لطافت شرقی دانستهاند؛ نثری که میتواند هم مخاطب عام را جذب کند و هم خوانندهی جدی ادبیات را به تأمل و تحلیل وادارد. گلی ترقی با خلق شخصیتهای انسانی، آسیبپذیر و درگیر گذشته، در واقع ذهن و ضمیر ایرانی را در دوران گذار به تصویر میکشد.
در مجموع، گلی ترقی نهتنها یکی از مهمترین نویسندگان زن ایرانی، بلکه از ستونهای اصلی ادبیات داستانی ایران در قرن اخیر بهشمار میآید. آثار او، روایاتی هستند از زیستن در مرز میان خاطره و واقعیت، میان سنت و مدرنیته، میان شرق و غرب. او با نگاهی ژرف و بیادعا، توانسته است بخشی از حافظهی جمعی جامعهی ایران را مکتوب کند؛ حافظهای پر از درد، زیبایی، تبعید، عشق و خاطره. مطالعهی آثار او برای هر علاقهمند به ادبیات فارسی، تجربهای انسانی و تأملبرانگیز است که تا مدتها در ذهن و دل خواننده باقی میماند.