A Confession
لف تولستوی، غول ادبیات روسیه و نویسنده شاهکارهایی چون جنگ و صلح و آنا کارنینا، در اعتراف (1882) با صداقتی تکاندهنده به بحران وجودی و جستوجوی معنوی خود میپردازد. این اثر، که نقطه عطفی در زندگی و اندیشه تولستوی است، تأملی عمیق بر معنای زندگی و ایمان ارائه میدهد و خواننده را به سفری فلسفی دعوت میکند.
اعتراف، روایتگر بحران معنوی تولستوی در اواخر دهه پنجاه زندگیاش است، زمانی که علیرغم شهرت و ثروت، با پرسشهای بنیادین درباره هدف زندگی و مرگ دستوپنجه نرم میکرد. او با نگاهی بیرحمانه به پوچی لذتهای مادی و شک در باورهای دینی، مسیر خود را از الحاد و ناامیدی به سوی ایمانی ساده و عمیق شرح میدهد. تولستوی با کاوش در فلسفه، علم و ادیان، به این نتیجه میرسد که معنای زندگی نه در عقل، بلکه در ایمان و زندگی اخلاقی نهفته است. این کتاب، با نثری صمیمی و تأملبرانگیز، نهتنها شرح حال شخصی نویسنده، بلکه دعوتی جهانی به بازاندیشی در چیستی وجود است.
بلیک موریسون، شاعر، رماننویس و منتقد ادبی برجسته بریتانیایی، با نثری شاعرانه و تأملبرانگیز، به یکی از صداهای تأثیرگذار ادبیات معاصر بریتانیا تبدیل شده است. آثار او، که اغلب به روابط انسانی، خانواده و هویت میپردازند، با صداقت عاطفی و عمق روانشناختی، خوانندگان را به سفری درونی دعوت میکنند.
بلیک موریسون در سال ۱۹۵۰ در یورکشایر انگلستان متولد شد و در دانشگاههای ناتینگهام و کالج دانشگاهی لندن تحصیل کرد. او کار خود را بهعنوان روزنامهنگار و منتقد ادبی در نشریاتی چون تایمز لیترری ساپلمنت آغاز کرد و بعدها بهعنوان استاد نویسندگی خلاق در دانشگاههای معتبر تدریس نمود. موریسون با کتاب خاطرهنویسی راستی آخرین بار پدرت را کی دیدی؟ (۱۹۹۳) به شهرت رسید که روایتی تکاندهنده از رابطهاش با پدرش و تجربه سوگواری است. دیگر اثر برجسته او، چیزهایی که مادرم هرگز به من نگفت (۲۰۰۲)، به کاوش در زندگی مادرش میپردازد. او همچنین مجموعههای شعر، رمانهایی چون جنوب شهر (۱۹۸۷) و نقدهای ادبی متعددی منتشر کرده است. موریسون با سبک روایی خود، که ترکیبی از خاطره، تاریخ و تحلیل است، به موضوعاتی چون فقدان، هویت و روابط خانوادگی عمق میبخشد.