Die Krisis der europäischen Wissenschaften und die transzendentale Phänomenologie
بحران علوم اروپایی و پدیدارشناسی استعلایی نوشته ادموند هوسرل (Edmund Husserl)، اثری بنیادین از انتشارات ققنوس با ترجمه طالب جابری، به کاوش عمیق چالشهای معرفتی و فرهنگی تمدن غربی میپردازد. هوسرل، فیلسوف آلمانی (۱۸۵۹-۱۹۳۸) و بنیانگذار پدیدارشناسی استعلایی، در این کتاب که بر پایه سخنرانیهای وین (۱۹۳۵) و پراگ (۱۹۳۵) نگاشته شده، بحران علوم مدرن را نه در پیشرفتهای فنی، بلکه در گسست از ریشههای تجربه انسانی جستجو میکند. او با نقد گالیله و دکارت، نشان میدهد چگونه علوم ریاضیمحور از «زیستجهان» (Lebenswelt) – جهان زندگی روزمره – فاصله گرفتهاند و به ابزاری برای انتزاعهای بیروح تبدیل شدهاند. مناسب برای دانشجویان فلسفه قارهای، پژوهشگران پدیدارشناسی و علاقهمندان به فلسفه علم، این اثر یکی از تأثیرگذارترین متون قرن بیستم است که بر متفکرانی چون هایدگر و دریدا سایه افکنده.
هوسرل در این کتاب، که آخرین اثر ناتمام اوست، بحران اروپا را بحران معنایی و هویتی توصیف میکند: علوم اروپایی، از زمان رنسانس و روشمندی گالیلهای، با تمرکز بر مدلهای ریاضی و عینی، از معنای اصیل تجربه انسانی (زیستجهان) جدا افتادهاند. او استدلال میکند که این جدایی، نه تنها علوم را به ابزارهای تکنیکی تقلیل میدهد، بلکه به بحران فرهنگی و اخلاقی در تمدن غربی دامن میزند – جایی که انسان به مثابه فاعل آگاه، فراموش میشود.
کتاب در سه بخش اصلی ساختار یافته:
بحران علوم و روانشناسی: هوسرل تاریخ علوم را از یونان باستان تا مدرن بازخوانی میکند و نشان میدهد چگونه روانشناسی تجربی، با انتزاعهای خود، از عمق تجربه انسانی غافل مانده است. او پسیکولوژیسم (کاهش منطق به روانشناسی) را نقد میکند و پدیدارشناسی را به عنوان روشی برای بازگشت به «چیزها در خود» پیشنهاد میدهد.
پدیدارشناسی استعلایی به عنوان راهحل: هوسرل پدیدارشناسی را نه توصیف صرف، بلکه «تأویل استعلایی» معرفی میکند که با «اپوخه» (تعلیق قضاوت) و «کاهش پدیدارشناختی»، به شهود ذاتها (essences) میرسد. این روش، علوم را بر پایه زیستجهان بازسازی میکند و فلسفه را به عنوان «علم صریح» برای غلبه بر بحران قرار میدهد.
اروپا و بحران انسانیت: در بخش پایانی، هوسرل اروپا را نماد آرمان عقلانیت میداند و هشدار میدهد که بدون بازگشت به فلسفه به مثابه تعهد اخلاقی، تمدن به نیهیلیسم فرومیافتد. او زیستجهان را پایه همه علوم میخواند – جهانی پیشعلمی از تجربیات روزمره که علوم مدرن آن را نادیده گرفتهاند.
پرسش محوری کتاب این است: چگونه میتوان با پدیدارشناسی، علوم را از بحران معنایی نجات داد و به ریشههای تجربه انسانی بازگشت؟ این اثر، با نثری پیچیده اما الهامبخش، پدیدارشناسی را به ابزاری برای نجات فرهنگ مدرن تبدیل میکند و تأثیر عمیقی بر علوم انسانی معاصر گذاشته است.
سوتلانا الکسیویچ (Svetlana Alexievich)، زاده ۳۱ مه ۱۹۴۸ در استانیسلاو (اوکراین کنونی)، نویسنده و روزنامهنگار بلاروسی است که بهخاطر آثارش در تاریخ شفاهی شهرت جهانی دارد. او در سال ۲۰۱۵ برنده جایزه نوبل ادبیات شد و اولین روزنامهنگاری بود که این افتخار را کسب کرد. الکسیویچ با آثاری چون «آخرین شاهدها» (۱۹۸۵)، «جنگ چهره زنانه ندارد» و «صداهایی از چرنوبیل»، روایتهای واقعی از تجربیات انسانی در جنگ، فاجعه و رنج را ثبت کرده است. او با مصاحبههای عمیق و نثری شاعرانه، صدای مردم عادی را به ادبیات جهانی آورده است. آثار سوتلانا الکسیویچ، که به بیش از ۳۵ زبان ترجمه شدهاند، از جمله توسط نشر چشمه در ایران، برای پژوهشگران تاریخ، ادبیات غیرداستانی و علاقهمندان به داستانهای انسانی منبعی بینظیرند. الکسیویچ با سبک منحصربهفردش، تاریخ را از نگاه حاشیهنشینان روایت میکند.
عباسعلی عزتی، زاده ۲۷ اسفند ۱۳۴۷ در تکاب، آذربایجان غربی، مترجم، فیلمساز و روزنامهنگار برجسته ایرانی است. او با مدرک کارشناسی تئاتر از دانشکده هنرهای زیبای دانشگاه تهران و کارشناسی ارشد سینما از دانشکده سینما-تئاتر دانشگاه هنر، بهویژه در ترجمه آثار ادبیات نمایشی از زبانهای ایتالیایی و روسی شهرت دارد. عزتی با ترجمه آثاری چون «آخرین شاهدها» اثر سوتلانا الکسیویچ، «جهان دوگانهی مینیاتور ایرانی» اثر مائیس نظرلی، و «قزاقها» اثر لئو تولستوی، نقش مهمی در انتقال ادبیات و فرهنگ جهانی به مخاطبان فارسیزبان ایفا کرده است. او همچنین در زمینه فیلمسازی و روزنامهنگاری فعالیت داشته و مقالاتی مانند «تعزیه، نمایش مذهبی ایران» منتشر کرده است. عزتی زبانهای ایتالیایی و روسی را در مؤسسات معتبر آموخته و آثارش توسط ناشرانی چون فرهنگستان هنر و افراز منتشر شدهاند. آثار عباس علی عزتی برای پژوهشگران ادبیات، هنر و علاقهمندان به ترجمههای باکیفیت منبعی ارزشمند است.