دور از اجتماع خشمگین
Far From the Madding Crowd
به دور از مردم شوریده نوشته تامس هاردی (Thomas Hardy)، رمانی جاودانه از ادبیات انگلستان قرن نوزدهم، داستانی عمیق و پرشور است که عشق، سرنوشت و کشمکشهای اجتماعی را در مناظر روستایی وسکس به تصویر میکشد. هاردی، رماننویس و شاعر برجسته انگلیسی (1840-1928)، در این اثر که در سال 1874 منتشر شد، با نثری شاعرانه و نگاهی تیزبین به روان انسان، زندگی بتشبا اوردین، زنی جسور و مستقل، را روایت میکند که در میان عشق و جاهطلبی، با انتخابهای دشوار دستوپنجه نرم میکند. این رمان، که از اولین شاهکارهای هاردی بود، برای عاشقان رمانهای کلاسیک عاشقانه، دوستداران ادبیات انگلیسی و خوانندگانی که به داستانهای تراژیک و انسانی علاقهمندند، تجربهای فراموشنشدنی است.
در قلب منطقه خیالی وسکس، که هاردی با توصیفهای شاعرانهاش آن را به مثابه شخصیتی زنده بازسازی کرده، بتشبا اوردین، زنی زیبا و خودرأی، مزرعهای را به ارث میبرد و در مرکز توجه سه مرد با سرنوشتهای متفاوت قرار میگیرد: گابریل اوک، چوپانی وفادار که با صداقت و پایداریاش قلب خواننده را تسخیر میکند؛ ویلیام بولدوود، کشاورزی محترم که عشقی وسواسی او را به مرز جنون میکشاند؛ و فرانسیس تروی، سربازی جذاب اما بیپروا که با فریبندگیاش، فاجعه به بار میآورد. هاردی با مهارت، این داستان عاشقانه را با پرسشهای عمیق درباره انتخابهای انسانی درهم میآمیزد: آیا میتوان در جامعهای مردسالار، میان قلب و عقل تعادل یافت؟ طبیعت در این رمان، فراتر از یک پسزمینه، به نیرویی سرنوشتساز بدل میشود که زندگی شخصیتها را در طوفانها و مزارع سرسبز هدایت میکند. در عین حال، هاردی با ظرافت، محدودیتهای اجتماعی و طبقاتی قرن نوزدهم را نقد میکند، بهویژه فشارهایی که بر زنان مستقل مانند بتشبا وارد میشود. این رمان، که با پایانبندی تراژیک اما واقعیاش خواننده را به تأمل وا میدارد، پرسشی ماندگار مطرح میکند: چگونه میتوان در جهانی پر از تضاد، عشقی پایدار و معنادار یافت؟ اثری که الهامبخش اقتباسهای سینمایی متعدد شده، با نثر غنی و شخصیتپردازی عمیق، جایگاه ویژهای در ادبیات رئالیسم دارد.
سوتلانا الکسیویچ (Svetlana Alexievich)، زاده ۳۱ مه ۱۹۴۸ در استانیسلاو (اوکراین کنونی)، نویسنده و روزنامهنگار بلاروسی است که بهخاطر آثارش در تاریخ شفاهی شهرت جهانی دارد. او در سال ۲۰۱۵ برنده جایزه نوبل ادبیات شد و اولین روزنامهنگاری بود که این افتخار را کسب کرد. الکسیویچ با آثاری چون «آخرین شاهدها» (۱۹۸۵)، «جنگ چهره زنانه ندارد» و «صداهایی از چرنوبیل»، روایتهای واقعی از تجربیات انسانی در جنگ، فاجعه و رنج را ثبت کرده است. او با مصاحبههای عمیق و نثری شاعرانه، صدای مردم عادی را به ادبیات جهانی آورده است. آثار سوتلانا الکسیویچ، که به بیش از ۳۵ زبان ترجمه شدهاند، از جمله توسط نشر چشمه در ایران، برای پژوهشگران تاریخ، ادبیات غیرداستانی و علاقهمندان به داستانهای انسانی منبعی بینظیرند. الکسیویچ با سبک منحصربهفردش، تاریخ را از نگاه حاشیهنشینان روایت میکند.
عباسعلی عزتی، زاده ۲۷ اسفند ۱۳۴۷ در تکاب، آذربایجان غربی، مترجم، فیلمساز و روزنامهنگار برجسته ایرانی است. او با مدرک کارشناسی تئاتر از دانشکده هنرهای زیبای دانشگاه تهران و کارشناسی ارشد سینما از دانشکده سینما-تئاتر دانشگاه هنر، بهویژه در ترجمه آثار ادبیات نمایشی از زبانهای ایتالیایی و روسی شهرت دارد. عزتی با ترجمه آثاری چون «آخرین شاهدها» اثر سوتلانا الکسیویچ، «جهان دوگانهی مینیاتور ایرانی» اثر مائیس نظرلی، و «قزاقها» اثر لئو تولستوی، نقش مهمی در انتقال ادبیات و فرهنگ جهانی به مخاطبان فارسیزبان ایفا کرده است. او همچنین در زمینه فیلمسازی و روزنامهنگاری فعالیت داشته و مقالاتی مانند «تعزیه، نمایش مذهبی ایران» منتشر کرده است. عزتی زبانهای ایتالیایی و روسی را در مؤسسات معتبر آموخته و آثارش توسط ناشرانی چون فرهنگستان هنر و افراز منتشر شدهاند. آثار عباس علی عزتی برای پژوهشگران ادبیات، هنر و علاقهمندان به ترجمههای باکیفیت منبعی ارزشمند است.