Tokyo Ueno Station
بلیک ماریسون، شاعر و نویسنده بریتانیایی، در راستی آخرین بار پدرت را کی دیدی؟ (۱۹۹۳) با صداقتی تکاندهنده و نثری شاعرانه، روایتی شخصی و عمیق از رابطهاش با پدرش و تجربه فقدان ارائه میدهد. این اثر، که به یکی از آثار کلاسیک ادبیات خاطرهنویسی تبدیل شده، تأملی است بر عشق، مرگ و پیچیدگیهای پیوند خانوادگی.
خلاصه کتاب:
راستی آخرین بار پدرت را کی دیدی؟ شرح سفری احساسی است که موریسون در آخرین روزهای زندگی پدرش، آرتور، در بستر بیماری طی میکند. او با نگاهی به گذشته، خاطرات کودکی، لحظات صمیمی و تنشهای میان خود و پدرش را بازگو میکند. کتاب، با ترکیبی از نوستالژی و اندوه، به کاوش در هویت، سوگواری و تلاش برای یافتن لحظهای میپردازد که پدرش هنوز «خودش» بود. موریسون با شجاعت، احساس گناه، عشق و ناتوانی در برابر مرگ را به تصویر میکشد و خانوادهاش را نشان میدهد که به شیوهای غیرمتعارف با فقدان کنار میآیند. این روایت، نهتنها شخصی، بلکه جهانی است و هر خوانندهای را به تأمل در روابط خانوادگی خود دعوت میکند.
بلیک موریسون، شاعر، رماننویس و منتقد ادبی برجسته بریتانیایی، با نثری شاعرانه و تأملبرانگیز، به یکی از صداهای تأثیرگذار ادبیات معاصر بریتانیا تبدیل شده است. آثار او، که اغلب به روابط انسانی، خانواده و هویت میپردازند، با صداقت عاطفی و عمق روانشناختی، خوانندگان را به سفری درونی دعوت میکنند.
بلیک موریسون در سال ۱۹۵۰ در یورکشایر انگلستان متولد شد و در دانشگاههای ناتینگهام و کالج دانشگاهی لندن تحصیل کرد. او کار خود را بهعنوان روزنامهنگار و منتقد ادبی در نشریاتی چون تایمز لیترری ساپلمنت آغاز کرد و بعدها بهعنوان استاد نویسندگی خلاق در دانشگاههای معتبر تدریس نمود. موریسون با کتاب خاطرهنویسی راستی آخرین بار پدرت را کی دیدی؟ (۱۹۹۳) به شهرت رسید که روایتی تکاندهنده از رابطهاش با پدرش و تجربه سوگواری است. دیگر اثر برجسته او، چیزهایی که مادرم هرگز به من نگفت (۲۰۰۲)، به کاوش در زندگی مادرش میپردازد. او همچنین مجموعههای شعر، رمانهایی چون جنوب شهر (۱۹۸۷) و نقدهای ادبی متعددی منتشر کرده است. موریسون با سبک روایی خود، که ترکیبی از خاطره، تاریخ و تحلیل است، به موضوعاتی چون فقدان، هویت و روابط خانوادگی عمق میبخشد.