سوسیالیسم و نابغه انگلیسی
The Lion and the Unicorn: Socialism and the English Genius
شیر و اسب تکشاخ نوشته جورج اورول (George Orwell)، مقالهای تأثیرگذار منتشرشده در سال ۱۹۴۱، کاوشی عمیق در هویت ملی بریتانیا و امکان سوسیالیسم دموکراتیک در بحبوحه جنگ جهانی دوم است. اورول، نویسنده برجسته بریتانیایی (۱۹۰۳-۱۹۵۰) و خالق آثاری چون ۱۹۸۴ و مزرعه حیوانات، با نگاهی نقادانه و پرشور، بریتانیا را جامعهای پارادوکسیکال میبیند: ریشهدار در سنت اما آماده برای تحول انقلابی. عنوان کتاب، برگرفته از نمادهای سلطنتی انگلستان (شیر) و اسکاتلند (اسب تکشاخ)، تناقضهای فرهنگی و آرمانی بریتانیا را بازتاب میدهد. این اثر برای علاقهمندان به سیاست قرن بیستم، ناسیونالیسم و اندیشه چپ، دریچهای است به اندیشههای اورول که هنوز هم در بحثهای عدالت اجتماعی طنینانداز است.
اورول در این مقاله، که در اوج جنگ جهانی دوم نوشته شده، بریتانیا را از منظر یک سوسیالیست انگلیسی بررسی میکند و استدلال میکند که پیروزی بر فاشیسم تنها با یک انقلاب سوسیالیستی دموکراتیک ممکن است. او بریتانیا را جامعهای با طبقات سفتوسخت اما با پتانسیل اتحاد ملی توصیف میکند – جامعهای که میتواند بدون خشونتهای انقلابی، به سوی برابری حرکت کند. کتاب در سه بخش کلیدی سازمان یافته:
انگلستان، کشور من: اورول با توصیفهای زنده از زندگی روزمره – از چای عصرانه و بازیهای محلی تا کلیساهای روستایی – هویت انگلیسی را ستایش میکند. او ناسیونالیسم انگلیسی را نه نژادپرستانه، بلکه فرهنگی و مقاومتی میداند که در برابر تهدیدات خارجی ایستادگی میکند.
شیر و اسب تکشاخ: نقدی بر ساختار طبقاتی بریتانیا، جایی که سرمایهداری مانع اتحاد ملی است. اورول از نمادهای شیر (قدرت و واقعیت) و اسب تکشاخ (خیال و آرمان) برای نشان دادن نیاز به تعادل بین عملگرایی و آرمانگرایی استفاده میکند.
انگلستان سوسیالیستی: پیشنهادی برای سوسیالیسم انگلیسی با ملیسازی صنایع، برابری آموزشی و حفظ آزادیهای فردی، بدون افتادن به دام دیکتاتوری. اورول تأکید دارد که سوسیالیسم نه ایدهای خارجی، بلکه بخشی از «نبوغ انگلیسی» است.
اورول با نثری صریح و طنزی گزنده، انگلیسیها را مردمی عملگرا اما بیتوجه به سیاست میخواند و هشدار میدهد که بدون تحول سوسیالیستی، بریتانیا در برابر فاشیسم سقوط خواهد کرد. پرسش محوری: چگونه بریتانیا میتواند هویت ملی خود را حفظ کند و در عین حال به سوی عدالت اجتماعی گام بردارد؟ این اثر، که در زمان خود جنجالآفرین بود، پیشبینیکننده اصلاحات پساجنگی شد و بر جنبشهای چپ بریتانیا تأثیر گذاشت.
سوتلانا الکسیویچ (Svetlana Alexievich)، زاده ۳۱ مه ۱۹۴۸ در استانیسلاو (اوکراین کنونی)، نویسنده و روزنامهنگار بلاروسی است که بهخاطر آثارش در تاریخ شفاهی شهرت جهانی دارد. او در سال ۲۰۱۵ برنده جایزه نوبل ادبیات شد و اولین روزنامهنگاری بود که این افتخار را کسب کرد. الکسیویچ با آثاری چون «آخرین شاهدها» (۱۹۸۵)، «جنگ چهره زنانه ندارد» و «صداهایی از چرنوبیل»، روایتهای واقعی از تجربیات انسانی در جنگ، فاجعه و رنج را ثبت کرده است. او با مصاحبههای عمیق و نثری شاعرانه، صدای مردم عادی را به ادبیات جهانی آورده است. آثار سوتلانا الکسیویچ، که به بیش از ۳۵ زبان ترجمه شدهاند، از جمله توسط نشر چشمه در ایران، برای پژوهشگران تاریخ، ادبیات غیرداستانی و علاقهمندان به داستانهای انسانی منبعی بینظیرند. الکسیویچ با سبک منحصربهفردش، تاریخ را از نگاه حاشیهنشینان روایت میکند.
عباسعلی عزتی، زاده ۲۷ اسفند ۱۳۴۷ در تکاب، آذربایجان غربی، مترجم، فیلمساز و روزنامهنگار برجسته ایرانی است. او با مدرک کارشناسی تئاتر از دانشکده هنرهای زیبای دانشگاه تهران و کارشناسی ارشد سینما از دانشکده سینما-تئاتر دانشگاه هنر، بهویژه در ترجمه آثار ادبیات نمایشی از زبانهای ایتالیایی و روسی شهرت دارد. عزتی با ترجمه آثاری چون «آخرین شاهدها» اثر سوتلانا الکسیویچ، «جهان دوگانهی مینیاتور ایرانی» اثر مائیس نظرلی، و «قزاقها» اثر لئو تولستوی، نقش مهمی در انتقال ادبیات و فرهنگ جهانی به مخاطبان فارسیزبان ایفا کرده است. او همچنین در زمینه فیلمسازی و روزنامهنگاری فعالیت داشته و مقالاتی مانند «تعزیه، نمایش مذهبی ایران» منتشر کرده است. عزتی زبانهای ایتالیایی و روسی را در مؤسسات معتبر آموخته و آثارش توسط ناشرانی چون فرهنگستان هنر و افراز منتشر شدهاند. آثار عباس علی عزتی برای پژوهشگران ادبیات، هنر و علاقهمندان به ترجمههای باکیفیت منبعی ارزشمند است.