یک فیلم یک جهان 12
ترجمه: محمدرضا شیخی
کریستف کارلیه در نقد تیزبینانهاش بر فیلم ماندگار «هیروشیما عشق من» به کارگردانی آلن رنه و نویسندگی مارگریت دوراس، فیلم را نهفقط یک روایت عاشقانه، بلکه بازتابی از تقابل تاریخ و حافظه میداند. او تأکید میکند که در بطن این اثر، دو جهان از همگسسته — فرانسهی بعد از جنگ و ژاپنِ هیروشیمازده — به واسطهی گفتوگویی عاشقانه، در هم تنیده میشوند.
از نگاه کارلیه، فیلم نماد یک نوع شکاف فرهنگی و اخلاقی است. او با تکیه بر تحلیلهای نشانهشناسانه، اشاره میکند که در این فیلم، زن فرانسوی خاطرات عشق ممنوعهاش در نیور را با فاجعهی هیروشیما گره میزند. به باور کارلیه، این ادغام حافظههای شخصی و جمعی، ساختاری پیچیده از روان انسان پس از جنگ را ترسیم میکند که در سینمای ژاپن کمتر دیده شده بود.
کریستف کارلیه همچنین با نگاهی فلسفی، این فیلم را یکی از درخشانترین نمونههای سینمای نوگرای فرانسه و یکی از نخستین مواجهههای واقعی میان سینمای فرانسه و سینمای ژاپن پس از بمب اتمی مینامد.
او مینویسد:
«در 'هیروشیما عشق من'، عشق تنها ابزار فرار نیست؛ بلکه زبان مشترکِ رنج و فراموشی است.»
این نقد، فیلم را بهعنوان تحلیلی چندلایه از حافظه، گناه، تاریخ و عشق میبیند که در بستر سینمای ژاپن و فرانسه شکلی شاعرانه به خود میگیرد و این دقیقاً چیزی است که نگاه متفاوت کریستف کارلیه را از دیگر منتقدان متمایز میکند.
کریستف کارلیه، متولد ۲۴ اکتبر ۱۹۶۰ در فرانسه، دانشآموخته ادبیات کلاسیک است. کریستف کارلیه پس از دریافت مدرک دکتری ادبیات کلاسیک بهمدت چندین سال در دانشگاه سوربن پاریس تدریس کرده و به یکی از کارشناسان برجسته ادبیات و نقد ادبی تبدیل شده است.
آنچه خواندید بخشی از مقاله «کریستف کارلیه | استاد ادبیات کلاسیک» بود. برای مطالعه بیشتر روی دکمهی زیر بزنید.