The Red and the Black
ترجمه: مهدی سحابی
«سرخ و سیاه» یکی از برجستهترین آثار ادبیات کلاسیک فرانسه، روایت جاهطلبی، ریاکاری، قدرت، و عشق در بستر جامعه پس از انقلاب فرانسه است. این رمان که نخستینبار در سال ۱۸۳۰ منتشر شد، داستان ژولیَن سورِل، پسر نجار فقیری را دنبال میکند که با ذهنی تیز، ارادهای آهنین، و عطشی برای صعود اجتماعی، به دنیای اشراف، کلیسا و سیاست وارد میشود.
ژولیَن در دل جامعهای گرفتار تضاد میان ارزشهای انقلابی و بازگشت سلطنت، با لباس کشیشی (سیاه) و ارتش (سرخ) به دنبال موقعیت و معنا میگردد؛ اما در نهایت، آنچه مییابد، نه جاه و مقام، که پرتگاهی اخلاقی و انسانی است.
استاندال در این اثر، با نثری تیز و نگاه روانکاوانهاش، تصویری عمیق و انتقادی از جامعهی فرانسوی قرن نوزدهم و سرنوشت انسانی که درگیر آرمان و فریب است، ارائه میدهد. نبوغ او در پرداخت شخصیتپردازی ژولیَن، این رمان را به پیشگامی در رئالیسم مدرن تبدیل کرده است.
در کنار مضامین اجتماعی، «سرخ و سیاه» اثری پرشور درباره عشق نیز هست — عشقی ممنوع، چندلایه، و گرفتار میان میل و قدرت.
اگر از رمانهایی چون «جنایت و مکافات»، «مادام بوواری» یا «برادران کارامازوف» لذت میبرید، این شاهکار استاندال را از دست ندهید.
اریک فروم (Erich Fromm) یکی از برجستهترین روانکاوان و اندیشمندان قرن بیستم است که با ترکیب روانکاوی فرویدی، فلسفه اگزیستانسیالیستی و آموزههای مارکسیستی، مکتبی نوین در روانشناسی اجتماعی پایهگذاری کرد. فروم نهتنها روان انسان را تحلیل میکرد، بلکه جامعه، فرهنگ و ساختارهای قدرت را نیز در مسیر سلامت روان دخیل میدانست. به همین دلیل، آثار او امروز نیز الهامبخش بسیاری از رواندرمانگران، جامعهشناسان و فیلسوفان است.
فروم متولد ۱۹۰۰ در آلمان بود و با فرار از نازیسم به آمریکا مهاجرت کرد. او در تقابل با روانکاوی کلاسیک، از نوعی «روانکاوی انسانگرایانه» سخن گفت که انسان را موجودی آزاد، مسئول و دارای اختیار معرفی میکرد. برخلاف نگاه مکانیکی فروید به انسان، فروم معتقد بود که انسان برای معنا، عشق، آزادی و هویت مبارزه میکند و بسیاری از مشکلات روانی، ریشه در ساختارهای اجتماعی بیمار دارد.
آنچه خواندید بخشی از مقاله «اریک فروم؛ روانکاوی که روان انسان مدرن را شناخت» بود. برای مطالعه بیشتر کافی است روی دکمه زیر بزنید.