Black Butterflies
کتاب فقط یک طاعون ساده، نوشتهی برجسته لودمیلا اولیتسکایا، یکی از تکاندهندهترین رمانهای سیاسی معاصر روسیه است که با نگاهی عمیق به دوران تاریک استالین، روایتی واقعی و نفسگیر از تقابل انسان با بیماری، ترس و سرکوب حکومتی ارائه میدهد. این اثر، که در سال ۲۰۲۰ منتشر شد و به سرعت به یکی از پرفروشترین کتابهای روسی تبدیل گردید، بر اساس یک رویداد تاریخی واقعی از شیوع طاعون در شوروی سال ۱۹۳۹ نگاشته شده و به عنوان نمادی از "طاعون در میان طاعون"، یعنی بیماری جسمانی در بستر اختناق سیاسی، خواننده را به عمق بحرانهای انسانی میبرد. اگر به ادبیات روسیه، رمانهای تاریخی، داستانهای اپیدمیک یا نقدهای اجتماعی علاقهمند هستید، این کتاب با زبانی ساده، گیرا و پر از جزئیات واقعی، تجربهای فراموشنشدنی برایتان رقم خواهد زد.
لودمیلا اولیتسکایا، متولد ۱۹۴۳ در مسکو، یکی از مهمترین نویسندگان معاصر روسیه است که آثارش به بیش از ۳۲ زبان جهان ترجمه شده و جوایزی چون بوکر روسیه (برای رمان "پروندهی کاکوتسکی" در ۲۰۰۱، که او را نخستین زن برنده این جایزه کرد) را از آن خود کرده است. اولیتسکایا، که ریشههای یهودی-مسیحی دارد و با واقعیتهای شوروی بزرگ شده، اغلب در آثارش به موضوعاتی چون هویت، سرکوب، خانواده و بحرانهای اخلاقی میپردازد. او نویسندگی را دیر آغاز کرد – اولین داستانهایش در دههی ۸۰ میلادی منتشر شد – اما به سرعت به نمادی از صدای مستقل ادبیات روسی تبدیل گردید. فقط یک طاعون ساده نیز از یک متن قدیمی او (نوشتهشده در ۱۹۸۸ برای کلاس فیلمنامهنویسی) الهام گرفته و در دوران همهگیری کرونا بازنویسی شد، که این امر آن را به اثری بهروز و مرتبط با چالشهای جهانی امروز تبدیل کرده است.
رمان فقط یک طاعون ساده در سالهای ۱۹۳۹-۱۹۴۹، در قلب اتحاد جماهیر شوروی استالینی، روایت میشود؛ دورانی که بازداشتهای شبانه، تبعید و اعدامها، ترسی دائمی بر زندگی میلیونها نفر سایه افکنده بود. داستان با رودولف ایوانویچ مایر، یک میکروبیولوژیست یهودیتبار که در آزمایشگاه محرمانهای بر روی واکسن طاعون کار میکند، آغاز میشود. مایر، مردی دقیق و وظیفهشناس، در حین یک معاینه پزشکی ساده، به طور ناخواسته ماسک خود را جابهجا میکند و باکتری طاعون را به بیرون از آزمایشگاه منتقل میسازد. این اشتباه کوچک، که میتوانست با قرنطینه محدود کنترل شود، به دلیل پنهانکاری و سیاستهای تهاجمی دولت، به یک بحران ملی تبدیل میگردد.
اولیتسکایا با لحنی ساده و واقعگرایانه، که بر اساس گزارشهای کالبدشکافی واقعی و اسناد تاریخی نوشته شده، نشان میدهد چگونه سیستم توتالیتر شوروی – با تمرکز بر کنترل، سانسور و ترس – یک بیماری قابلکنترل را به پاندمی وحشتناکی بدل میکند. شخصیتها، از دانشمندان تحت فشار گرفته تا خانوادههای قربانی، در چنبرهی دروغهای دولتی و هراس شخصی دستوپا میزنند. مایر و همکارانش، که باید با عواقب اخلاقی و حرفهای تصمیماتشان روبرو شوند، نمادی از انسانهای عادی در برابر ماشین سرکوب هستند. داستان نهتنها شیوع طاعون را توصیف میکند، بلکه لایههای عمیقتری از مسائل اجتماعی مانند یهودستیزی، فساد اداری و از دست رفتن اعتماد را کاوش میکند.
کتاب با فصلهای کوتاه و روایتی خطی، خواننده را به سرعت پیش میبرد و با جزئیات پزشکی و تاریخی، حس واقعی بودن را القا میکند. اولیتسکایا از طاعون به عنوان استعارهای برای "طاعون بزرگتر" استالینیسم استفاده میکند: هر دو، با سرعت و بیرحمی، زندگیها را نابود میسازند. در پایان، وقتی قربانیان از قرنطینه رها میشوند، با خود میگویند "خب، موضوع فقط یک طاعون ساده بوده" – جملهای که تلخی و رهایی همزمان را در بر دارد و نشاندهندهی تابآوری انسانی در برابر فاجعه است.
چرا باید این کتاب را بخوانید؟ فقط یک طاعون ساده فراتر از یک رمان اپیدمیک، نقدی تیزبینانه بر قدرت مطلقه و عواقب پنهانکاریهای حکومتی است. در دوران پساکرونا، این کتاب مانند آینهای عمل میکند که شباهتهای بحرانهای پزشکی و سیاسی امروز را بازتاب میدهد. اولیتسکایا با قلم ظریفش، نهتنها ترس و مرگ را توصیف میکند، بلکه امید، همدلی و مقاومت انسانی را نیز برجسته میسازد. منتقدان، از جمله مجلهی آلمانی "تئوری ادبیات"، آن را "روایتی از مردمانی که کنار هراس شیوع بیماری، سیاستهای توتالیتر را تاب میآورند" توصیف کردهاند. اگر به آثار آلبر کامو (طاعون)، دانیل دفو یا حتی دن براون علاقهمندید، این کتاب با عمق تاریخی و ادبیاش، شما را مجذوب خواهد کرد.
این رمان کوتاه (حدود ۱۵۰ صفحه) اما پربار، برای علاقهمندان به ادبیات روسیه، رمانهای تاریخی، داستانهای اپیدمیک و نقد اجتماعی، انتخابی ایدهآل است. ترجمهی روان آبتین گلکار از نشر برج، آن را برای خوانندگان فارسیزبان قابلدسترستر کرده و به یکی از آثار برجستهی ادبیات ترجمهشده در ایران تبدیل نموده است.
لودمیلا اولیتسکایا (Lyudmila Evgenyevna Ulitskaya، زادهی ۲۳ فوریه ۱۹۴۳، داوسک، بلاروس)، نویسنده، فیلمنامهنویس و فعال حقوق بشر روس است که بهعنوان یکی از مهمترین صدایهای ادبیات معاصر روسیه شناخته میشود. او با رمانهای روانشناختی و اجتماعیاش، به کاوش در مسائل خانوادگی، هویت یهودی، سرکوب سیاسی و زندگی در دوران شوروی و پساشوروی میپردازد. اولیتسکایا، که عضو آکادمی آمریکایی هنر و ادبیات است، جوایز متعددی از جمله جایزهی آنا آخماتووا (۱۹۹۷)، جایزهی توسکانا (۲۰۰۶) و جایزهی صلح آلمان (۲۰۱۷) دریافت کرده است.
اولیتسکایا در خانوادهای روسی-یهودی در بلاروس متولد شد و در مسکو بزرگ شد. او در دانشگاه مسکو ژنتیک خواند و در مؤسسه بیولوژی مولکولی کار کرد، اما در دههی ۱۹۷۰ به ادبیات روی آورد. به دلیل فعالیتهای مخالف رژیم شوروی، آثارش در اتحاد جماهیر شوروی ممنوع شد و او بهعنوان تایپیست برای دیسیدنتها فعالیت کرد. پس از فروپاشی شوروی، با رمان سوختن (۱۹۹۰) به شهرت رسید. اولیتسکایا در مسکو زندگی میکند و از منتقدان ولادیمیر پوتین است. او بنیاد پنهلوپه را برای حمایت از نویسندگان تبعیدی تأسیس کرد و در جنبشهای حقوق بشر فعال است.
از مهمترین آثار اولیتسکایا میتوان به رمانهای سوختن (۱۹۹۰، دربارهی یهودیان شوروی)، مردک (۱۹۹۶، برنده جایزهی روسی بوکر)، دانیل اشتاین، مترجم (۲۰۰۶، دربارهی هولوکاست و هویت یهودی)، لولا (۲۰۱۰) و سالهای کودکی (۲۰۱۵) اشاره کرد. داستانهای کوتاه او، مانند پنج انگشت، نیز به مسائل زنان و جامعه میپردازند. برخی آثارش، مانند فقط یک طاعون ساده، در ایران توسط نشر برج و با ترجمه مترجمینی همچون آبتین گلکار منتشر شدهاند. برای آشنایی بیشتر با این مترجم اینجا کلیک کنید.
اولیتسکایا با نثری واقعگرایانه و روانشناختی، به موضوعاتی چون سرکوب، هویت، خانواده و حقوق زنان میپردازد. سبک او، که ترکیبی از تاریخ، سیاست و احساسات شخصی است، آثارش را چندلایه و جهانی میکند. او با تمرکز بر شخصیتهای عادی در بحرانهای تاریخی، صدای نسلهای سرکوبشده را بازتاب میدهد و بهعنوان یکی از نویسندگان تأثیرگذار روسیه معاصر شناخته میشود.