Toilers of the Sea
کارگران دریا (Les Travailleurs de la Mer)، نوشتهی ویکتور هوگو، نویسندهی برجستهی فرانسوی، رمانی رمانتیک و ماجراجویانه است که در سال ۱۸۶۶ منتشر شد. این اثر، که در جزایر کانال (جرزی) روایت میشود، با نثری شاعرانه و توصیفات دقیق طبیعت، به کاوش در موضوعاتی چون عشق، کار سخت، طبیعت و مبارزهی انسان با سرنوشت میپردازد. هوگو، متولد ۱۸۰۲ در فرانسه و درگذشتهی ۱۸۸۵، با این رمان بهعنوان یکی از شاهکارهای رمانتیسم شناخته میشود و آن را به ویکتور هوگو، نویسندهی بینوایان و گوژپشت نوتردام، نسبت میدهند.
کارگران دریا داستان ژیلات، ماهیگیری فقیر و منزوی، را روایت میکند که برای جلب توجه دوشیزه دِرُشِل، دختر ثروتمند، مأموریت نجات ماشین بخار غرقشدهی کاپیتان ژِبِلون را میپذیرد. ژیلات در جزیرهی گوئرنزی، با طوفانهای وحشی، موجودات دریایی و تنهایی دستوپنجه نرم میکند. رمان با توصیفات حماسی از دریا و طبیعت، مبارزهی ژیلات را به نمادی از استقامت انسانی تبدیل میکند. هوگو با تمرکز بر زندگی کارگران دریا، به نقد نابرابریهای اجتماعی و قدرت طبیعت میپردازد. داستان با روایتی پرتعلیق و پایان تراژیک، خواننده را به تأمل در عشق، کار و سرنوشت دعوت میکند.
کارگران دریا برای علاقهمندان به رمانهای رمانتیک، ماجراجویانه و اجتماعی اثری جذاب است. این کتاب با نثری شاعرانه و توصیفات طبیعت، به موضوعاتی چون عشق ناکام، کار سخت و قدرت طبیعت میپردازد. سبک هوگو، که ترکیبی از حماسه، فلسفه و نقد اجتماعی است، این اثر را به یکی از شاهکارهای ادبیات فرانسه تبدیل کرده است. کارگران دریا خوانندگان را به تأمل در استقامت انسانی در برابر سرنوشت دعوت میکند و جایگاه هوگو را بهعنوان نویسندهای جهانی تثبیت میکند.
ماریو اورلاندو هملت هاردی برنئو بندتی فاروگیا (Mario Orlando Hamlet Hardy Brenno Benedetti Farrugia، زاده ۱۴ سپتامبر ۱۹۲۰ در پاسو دلوس توروس، اروگوئه – درگذشته ۱۷ مه ۲۰۰۹ در مونتهویدئو)، نویسنده، شاعر، نمایشنامهنویس، طنزنویس و روزنامهنگار برجستهی اروگوئهای است که بهعنوان یکی از تأثیرگذارترین چهرههای ادبیات آمریکای لاتین شناخته میشود. او با سبک ساده، صمیمی و انتقادیاش، به مسائل اجتماعی، سیاسی و روابط انسانی میپردازد و آثارش به بیش از ۴۰ زبان ترجمه شده است.
بندتی در خانوادهای مهاجر ایتالیایی به دنیا آمد و از ۱۴ سالگی در مغازهای مشغول به کار شد. از ۱۵ سالگی به شعر و داستاننویسی روی آورد و وارد حلقههای ادبی آمریکای لاتین شد. او از ۱۹۴۵ در مجلات ادبی مطلب مینوشت و بهعنوان روزنامهنگار، منتقد ادبی و سینمایی در روزنامههای اروگوئه و کشورهای اسپانیاییزبان فعالیت کرد. بندتی عضو حزب کمونیست بود و در سال ۱۹۷۳، پس از کودتای نظامی در اروگوئه، به تبعید رفت. او ۱۲ سال (۱۹۷۳–۱۹۸۵) در بوینوسآیرس، لیما، هاوانا و مادرید زندگی کرد و در سال ۱۹۸۵ به اروگوئه بازگشت. بندتی بنیاد بندتی را برای حمایت از ادبیات و حقوق بشر تأسیس کرد و در ۸۸ سالگی درگذشت.
بندتی بیش از ۸۰ اثر نوشت، از جمله رمانهای خروج ممنوع (۱۹۷۲، پرفروشترین رمان اروگوئه)، پیمان خونی (مجموعه داستانهای کوتاه، ترجمه لیلا مینایی، نشر ماهی)، درد قهوه (ترجمه عطیه الحسینی، نشر فرهنگ جاوید)، اتاقهای تاریک و پدرو و کاپیتان (نمایشنامه). شعرهای او، مانند زندگی در پرانتز (ترجمه زهرا رهبانی، گلآذین)، به مسائل عاطفی و اجتماعی میپردازند. آثارش جوایزی چون جایزهی بینالمللی بوتف (۱۹۸۶) را به ارمغان آورد.
بندتی با نثری ساده و عمیق، به تضاد طبقاتی، سرکوب، فساد سیاسی و احساسات انسانی میپردازد. سبک او، که ترکیبی از طنز، نقد اجتماعی و روانشناسی است، آثارش را چندلایه و جهانی میکند. او بهعنوان صدای نسل متوسط آمریکای لاتین، به حقوق بشر و مبارزه با دیکتاتوری کمک کرد.

میترا نظریان نویسنده و متجرم نسل جدید البته متولد ۱۳۴۸ شمسی است. چرا مینویسم مترجم نسل جدید؟ چرا که او همیشه در جریان است و ایستادن نمیداند.
نسل خود و نسل جدید را به خوبی میشناسد. کسی که شجاعت ترجمه آثاری از ادبیات روسیه را به فارسی دارد شجاعت همراهی با نسل جدید را نیز خواهد داشت.
میترا نظریان به جز ترجمه آثار ادبی، ترجمه آثاری در حوزههای دیگر مثل هنرهای تجسمی و تاریخ را وارد کارنامه درخشان خود کرده است. ترجمه کتابهایی مثل دکتر ژیواگو، خواب عمو جان، یک اتفاق مسخره و همچنین کتبهای هنرهای تجسمی از افتخارات او است.
آنچه خواندید، بخشی از مقاله «میترا نظریان» بود. برای مطالعه بیشتر روی دکمه زیر کلیک کنید.