Too Much Happiness
ترجمه: مهری شرفی
در مجموعهداستان «خوشبختی در راه»، آلیس مونرو ــ برندهی نوبل ادبیات و استاد مسلم داستان کوتاه ــ بار دیگر نشان میدهد که چطور میشود با زبان ساده، پیچیدهترین لایههای روان انسان را کاوید. این کتاب شامل ده داستان است که در آنها شخصیتهای زن، اغلب در بزنگاههای احساسی، اخلاقی یا هستیشناسانه، با انتخابها و زخمهایی روبهرو میشوند که آرام و بیصدا، مسیر زندگیشان را تغییر میدهد.
مونرو در این مجموعه، هم با مهارت همیشگیاش در پرداخت جزئیات روانشناختی شناخته میشود و هم با شهامتی بیشتر در مواجهه با خشونت، تنهایی، خیانت و فقدان. از زنی که پس از قتل شوهرش درگیر افکار انتقامی است، تا دختری که راز یک تابستان را برای سالها با خود حمل میکند؛ داستانها لبریز از آن لحظات «کوچک و بزرگ»اند که زندگی را شکل میدهند.
آخرین داستان کتاب، که عنوان مجموعه را نیز بر دوش میکشد، با الهام از زندگی ریاضیدان و نویسندهی روسی «سوفیا کووالِفسکایا» نوشته شده؛ یک درخشش متفاوت و بینظیر در میان روایتها که نگاه تاریخی و زنانه را با روایت مونرو پیوند میزند.
اگر به ادبیات زنانه، روانشناسی عاطفه، یا داستانهای کوتاه با عمق انسانی علاقه دارید، «خوشبختی در راه» از جمله آثاریست که بهسادگی فراموشتان نخواهد شد.
اریک فروم (Erich Fromm) یکی از برجستهترین روانکاوان و اندیشمندان قرن بیستم است که با ترکیب روانکاوی فرویدی، فلسفه اگزیستانسیالیستی و آموزههای مارکسیستی، مکتبی نوین در روانشناسی اجتماعی پایهگذاری کرد. فروم نهتنها روان انسان را تحلیل میکرد، بلکه جامعه، فرهنگ و ساختارهای قدرت را نیز در مسیر سلامت روان دخیل میدانست. به همین دلیل، آثار او امروز نیز الهامبخش بسیاری از رواندرمانگران، جامعهشناسان و فیلسوفان است.
فروم متولد ۱۹۰۰ در آلمان بود و با فرار از نازیسم به آمریکا مهاجرت کرد. او در تقابل با روانکاوی کلاسیک، از نوعی «روانکاوی انسانگرایانه» سخن گفت که انسان را موجودی آزاد، مسئول و دارای اختیار معرفی میکرد. برخلاف نگاه مکانیکی فروید به انسان، فروم معتقد بود که انسان برای معنا، عشق، آزادی و هویت مبارزه میکند و بسیاری از مشکلات روانی، ریشه در ساختارهای اجتماعی بیمار دارد.
آنچه خواندید بخشی از مقاله «اریک فروم؛ روانکاوی که روان انسان مدرن را شناخت» بود. برای مطالعه بیشتر کافی است روی دکمه زیر بزنید.